جدول جو
جدول جو

معنی شال هلی - جستجوی لغت در جدول جو

شال هلی
کهورک، درختی با نام علمی: diasicata roonoos
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(صَ)
صاصلی است. شاصلی نام گیاهی است شبیه حلفای تازه روئیده از آن کوچکتر با شاخهای باریک و نرم و تازه و زودشکن مایل به سفیدی به اندازۀ دو وجب و تازۀ آن خوراکی است. (مخزن الادویه). رجوع به شاصلاء و شاصلی شود
لغت نامه دهخدا
اسم مازندرانی وسمه است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
به لغت مازندرانی دلدل است. (فهرست مخزن الادویه). شال کره
لغت نامه دهخدا
(وَ)
نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان شوشتر. از 14 قریۀ بزرگ و کوچک تشکیل شده و سکنۀ آن در حدود 2000 تن است و مرکز دهستان قریۀ شاهی ولی است. قراء مهم آن: قریۀ نگاری و ضحاک که هر یک 300 تن سکنه دارد. آب آن از شعبه رود خانه کارون و چاه. محصول آن غلات دیمی و کنجد است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
استخر، دهی از دهستان مهرانرود بخش بستان آباد شهرستان تبریز. دارای 530 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات. محصول آن غلات و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) ، استخر و نزهتگاهی به مشرق تبریز
لغت نامه دهخدا
(قُ)
مهتر شاه قلی، نام قاتل میرزا شاه حسین اصفهانی وزیر شاه اسماعیل صفوی بوده است که در دیوانخانه بسال 926 او را بکشت. (از فهرست کتاب خانه سپهسالار ج 2 ص 229)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
نام قریه ای است در آذربایجان که دارای معدن سرب میباشد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
پسر سوم شاه شرف الدین مظفر بن امیر مبارزالدین محمد. (تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 102). رجوع به علی بن مظفر... در لغتنامه شود
لغت نامه دهخدا
(وَ)
مخفف شغال ولیک است که در لهجۀ مردم نور زالزالک وحشی را گویند. سرخ میوه. (از یادداشت مؤلف). سرخ ولیک. (درختان جنگلی ایران ص 184، 187، 196)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شل شلی
تصویر شل شلی
غژانه
فرهنگ لغت هوشیار
آلوچه ی شیرین
فرهنگ گویش مازندرانی
سوراخ، دزدانه نگاه کردن، سرک کشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
گونه ای تشی
فرهنگ گویش مازندرانی
تله ی مخصوص شغال گیری
فرهنگ گویش مازندرانی
پسرخاله
فرهنگ گویش مازندرانی
زنگی بزرگی که بر گردن گاو آویزند
فرهنگ گویش مازندرانی
لنگیدن، لنگ لنگان
فرهنگ گویش مازندرانی